بهبود در انواع نخود فرنگی سبز:
موضوعی که باید در نظر گرفته شود، پیشرفت هایی است که روی انواع نخود در حال انجام است یکی از آنها اندازه آن است، زیرا روش کشت را تعیین می کنند و مهمتر از همه، با توجه به وزن غلاف های آن و تمایل به جا دادن، مجموعه را تعیین می کنند.
از این حیث و به عنوان مثال از بدو تولد تا گلدهی، هدف این است که گیاه نخود سبز پاک شده هرچه بهتر عادت نعوظ خود را نشان دهد.
برای این منظور افزایش میانگره ها، ضخامت بیشتر ساقه ها و که پیچک های آن به اندازه کافی مؤثر هستند به طوری که با یکدیگر در هم می آمیزند و با تکیه دادن به یکدیگر، گیاه را از زمین بلند می کنند.
مزیتی که فرد در کشت نخود فرنگی سبز به دلیل جدا شدن از خاک هنگام درهم تنیدگی برخی گیاهان با گیاهان دیگر دارد، بروز کمتر بیماری ها است.
لازم به ذکر است که اهداف اصلاح نخود به مقصد محصول بستگی دارد و بر آن متمرکز است: تازه، منجمد، علوفه و غیره.
در حبوبات باغبانی ( عمدتاً لوبیا و لوبیا پهن ) گروههای بزرگی از واریتهها کار میکنند، اما در مورد نخودفرنگی، بهویژه در اسپانیا، چنین نیست.
این اولین گونهها در اواسط قرن گذشته، بهویژه در بازارهای فرانسه و انگلیس، بهبود شدید واریتهای را تجربه کردند، تا جایی که گونههای بومی آنها به بازار فرو رفتند یا ناپدید شدند.
اسپانیا این بازی واریته را “وارد کرد” و تا دهه هشتاد قرن گذشته بود که پیشرفت گونه ای که ارزش آن را داشت در اینجا شروع شد.
یکی از عواملی که این رکود را در نوآوری واریته ای مورد حمایت قرار داده است این است که نخود فرنگی یک گونه اتوگام است و بنابراین هیبریداسیون خود به خود به ندرت ظاهر می شود و در نتیجه ما با یک گونه محافظه کار در نگهداری واریته روبرو هستیم.
اگر کمی تاریخ را مرور کنیم، می بینیم که افزایش عملکرد دانه خشک، که هم برای مصرف انسان و هم برای حیوانات استفاده می شود، عامل اصلی اصلاح واریته بوده است.
متعاقباً تصمیم بر این شد که در لوبیا سبز، هم کیفیت غلاف و هم لوبیا آن برتری داشته باشد و دیگر عامل کمیت در اولویت نباشد.
توجیه آن این است که اگر غلات بیشتر از زمان مناسب برای برداشت صبر کرده باشد، غیرقابل خوردن است.